
ابن حسام خوسفی
غزل شمارهٔ ۱۱۵
۱
ای ملک طراوت به تو زیبنده و لایق
روی تو و گلبرگ طری هر دو مطابق
۲
از طرّه ی تو بوی برد عنبر سارا
وز چهره ی تو رنگ برد برگ شقایق
۳
وصف سر مویی ز میان تو نکردیم
چندانکه نمودیم بسی فکر دقایق
۴
هر تیر که ابروی کمان تو بپیوست
بگشای و بزن بر هدف سینه ی عاشق
۵
زاهد که جز ابروی تو اش قبله ی رازیست
بیچاره نکرده است یکی سجده ی لایق
۶
خواهی که کنی دست بکش در کمر دوست
ای دوست بکش دست تعلُّق ز علایق
۷
تا رنج تو اندر طلب راه مجاز است
کی راه دهندت به سر گنج حقایق
۸
درد دلم از پیر خرابات بپرسید
زیرا که طبیب است درین مسئله حاذق
۹
گر ابن حسامت به سر کوی مغان خواند
تا سر نکشی از سخن مرشد صادق
نظرات