
ابن حسام خوسفی
غزل شمارهٔ ۱۱۷
۱
حریف دلکش خوش طبع و ساقی گلرنگ
شراب و شاهد و شمع و شب و چغانه و چنگ
۲
هوای معتدل نو بهار و موصم گل
طراوت چمن دلفریب و دلبر شنگ
۳
نوای نغمه ی عشّاق و ساز پرده ی راست
مده به رغم مخالف چو می توان از چنگ
۴
به صلح کوش که با روزگار عربده جوی
بسی به عربده رفتیم و بر نیامد جنگ
۵
دلم چو شیشه شد و روزگار سنگین دل
کدام شیشه که نشکست روزگار به سنگ
۶
غمت که جای نمی یافت در جهان فراخ
چگونه جای دهم در فضای سینه ی تنگ
۷
گر آه غالیه گونم در آسمان گیرد
عذار آیینه ی اختران بگیرد زنگ
۸
به وصل خویش برآر آرزوی ابن حسام
شتاب عمر گرانمایه بین چه جای درنگ
نظرات
ر غلامی