ابن حسام خوسفی

ابن حسام خوسفی

غزل شمارهٔ ۱۱۹

۱

ای قامت بلند تو ما را بلای دل

چون من که دیده ای که بود مبتلای دل

۲

از دست دیده کار دل من به جان رسید

ای دیده ای که چه کردی به جای دل

۳

خون دلم بریخت خیال لب تو دوش

آه از لب توام ندهد خونبهای دل

۴

دل آرزوی لعل تو دارد به بوسه ای

گر وایه ی دلم نرسد از تو وای دل

۵

دوش اندرون غنچه ی دلتنگ خون گرفت

از بس که گفت بلبلش از ماجرای دل

۶

آیا کجا معالجه ی درد دل کنند

کانجا من از طبیب بپرسم دوای دل

۷

ابن حسام مخزن گنج قناعت است

از لطف دوست کلبه ی احزان سرای دل

تصاویر و صوت

دیوان محمد بن حسام خوسفی به کوشش احمد احمدی بیرجندی و محمدتقی سالک - محمدبن حسام خوسفی - تصویر ۸۰۴

نظرات