
ابن حسام خوسفی
غزل شمارهٔ ۱۲۶
۱
ما وصال تو به زاری و دعا میطلبیم
دردمندیم و ز لعل تو دوا میطلبیم
۲
همچو حجّاج به احرام درت بسته میان
کعبهٔ کوی تو از راه صفا میطلبیم
۳
هرکسی از پی مقصود خود اندر طلبی است
حاصل آنست که ما از تو ترا میطلبیم
۴
دیده هرسو نگران و تو به خلوتگه دل
تو کجایی و ترا ما به کجا میطلبیم
۵
در نسیمی که ز زلف تو دمد موجودست
آنچه از رایحهٔ باد صبا میطلبیم
۶
نفحهٔ مشک خطا در شکن طرّهٔ تست
ما ز چین سر زلفت به خطا میطلبیم
۷
غرض ابن حسام از رخ زیبای تو چیست
غالب آنست که ما صنع خدا میطلبیم
تصاویر و صوت

نظرات