
ابن حسام خوسفی
غزل شمارهٔ ۱۳۸
۱
به رویت گر نظر کردیم ، کردیم
بکویت گر گذر کردیم ، کردیم
۲
چو گویند از دهانت تنگدستان
سخن گر مختصر کردیم ، کردیم
۳
به امید لب شکر فشانت
تمنّا شکر کردیم ، کردیم
۴
لبت در بوسه گر کامم روا کرد
تقاضای دگر کردیم ، کردیم
۵
به رویت کان تماشاگاه جانست
تماشایی اگر کردیم ، کردیم
۶
ز سودای پریشانی زلفت
صبا را گر خبر کردیم ، کردیم
۷
به پیش ناوک دلدوز چشمت
اگر جان را سپر کردیم ، کردیم
۸
جفای روی خوبت گر حوالت
به دوران قمر کردیم ، کردیم
۹
من و ابن حسام از خاک پایت
چو سرمه در بصر کردیم ، کردیم
نظرات