ابن حسام خوسفی

ابن حسام خوسفی

غزل شمارهٔ ۱۴۳

۱

سرو دلجویست یا شمشاد یا بالاست آن

راست گویم هرچه من گویم از ان بالاست آن

۲

ابرویت بر قامتت بالا نشینی می کند

راستی کج می نشیند ابرویت با راستان

۳

گفتمش : رویت به زیبایی دل از ما می برد

گفت : هر چه روی زیبا می کند زیباست آن

۴

گفت : بر خاک سر کویم چه ماوی کرده ای

گفتم : آری خاک کویت جنه المأواست آن

۵

گفتمش : با عارضت زلفت تناسب از چه یافت

گفت :ماه روشن است این و شب یلداست آن

۶

گفتمش : خواهم زدن در حلقه زلف تو چنگ

گفت : کوته کن سخن سر حلقه غوغاست آن

۷

آنچه از عشق تو پنهان داشتی ابن حسام

این زمان بر چهره زردش همه پیداست آن

تصاویر و صوت

نظرات