
ابن حسام خوسفی
غزل شمارهٔ ۱۵۱
۱
بیا و معنی اسرار ما مشاهده کن
حیات جان ز لب یار ما مشاهده کن
۲
طریق بنده نوازی و رسم دلداری
گرت دلیست ز دلدار ما مشاهده کن
۳
به شهر ما بفروشند جان و غم نخرند
بیا و رونق بازار ما مشاهده کن
۴
حدیث عقل نیابند در دفاتر ما
رموز عشق در اشعار ما مشاهده کن
۵
ز مرهمی که رسد لطف دوست بر دل ریش
دوای سینه افگار ما مشاهده کن
۶
هزار دانه که در گوش هوش باید کرد
ز عقد طبع دُرَربار ما مشاهده کن
۷
شکر که طعمه به طوطی دهند ابن حسام
تو از مقاله گفتار ما مشاهده کن
نظرات