ابن حسام خوسفی

ابن حسام خوسفی

غزل شمارهٔ ۱۵۵

۱

دل را حضور نیست دمی بی حضور او

خرم دلی که شاد بود با سرور او

۲

پویندگان وادی ایمن توقُّفی

باشد که لمعه ای بدرخشید ز نور او

۳

سالک به اهتمام ارادت وصال یافت

موسی و ذرّه ای ز تجلّی و طور او

۴

درس زبور عشق به عشّاق می دهند

داوود را ترنّم زیر زبور او

۵

آن را که در بهشت لقا وعده کرده اند

او را چه التفات به حور و قصور او

۶

اسرار دنیوی چه متاعیست پر غرور

هان تا مگر نفریبد غرور او

۷

ابن حسام تا نشوی ملتغت به غیر

پرهیز کن ز آتش قهر غیور او

تصاویر و صوت

نظرات