
ابن حسام خوسفی
غزل شمارهٔ ۱۵۸
۱
چون بلا نیست بی مشیَّت او
دل نهادیم بر بلیَّت او
۲
جلوه حسن یار بین و مبین
حال کیفیت و کمیَّت او
۳
مفلسانیم و با هزار امید
دست در دامن عطیَّت او
۴
غیر با دوست در نمی گنجد
بر حذر زآتش حمیَّت او
۵
صوفی انکار دُرد نوش مکن
تو چه دانی صفای نیَّت او
۶
های و هویی که از هوا داریم
آن هوی نیست بی هویَّت او
۷
با قدشت راست گشت ابن حسام
آفرین باد بر سویَّت او
نظرات