ابن حسام خوسفی

ابن حسام خوسفی

غزل شمارهٔ ۱۶۲

۱

مپیچ در سر زلف و بنفشه تاب مده

حجاب ظلمت شب را به آفتاب مده

۲

دل خراب به چشم تو حال خود می گفت

به غمزه گفت که افسانه را به خواب مده

۳

به روز گریه دلم را شکیب می فرمود

به هایهای بگفتم سخن به آب مده

۴

چو ما ز لعل تو آب حیات می جوییم

بجانبی دگرم وعده سراب مده

۵

شراب ناب به افسردگان بده ساقی

چو من به بوی تو مستم مرا شراب مده

۶

صبا شمامه خاک دیار یار بیار

دگر مشام مرا زحمت گلاب مده

۷

بپوش سرّ حقایق ز سفله ، ابن حسام

خراج گنج معانی به هر خراب مده

تصاویر و صوت

دیوان محمد بن حسام خوسفی به کوشش احمد احمدی بیرجندی و محمدتقی سالک - محمدبن حسام خوسفی - تصویر ۴۳۰

نظرات