
ابن حسام خوسفی
غزل شمارهٔ ۱۷
۱
چو فیض ابر به نم لاله را کلاه بشست
بنفشه تازه شد و طرّه دوتاه بشست
۲
کف سحاب چو سقّا گلاب زن برداشت
ز خاک غالیه گون چهره گیاه بشست
۳
بیا بیا که گر از عشق توبه می کردم
به بوی زلف تو دل دست ازین گناه بشست
۴
اگر به غیر تو چشم نظر سیه کردم
بیا که خاک درت چشم عذرخواه بشست
۵
بر آستان تو چندان گریست ابن حسام
که آب دیدهٔ او نامه سیاه بشست
نظرات
وسعت الله کاظمیان دهکردی
روحالله