ابن حسام خوسفی

ابن حسام خوسفی

غزل شمارهٔ ۱۷۱

۱

خوشا آن دل که جانانش تو باشی

خنک باغی که ریحانش تو باشی

۲

به رشک آید قد طوبی در آن باغ

که سرو ناز پستانش تو باشی

۳

علاج درد بی درمان نجوید

دوا جوئی که درمانش تو باشی

۴

خبر ها می دهد هدهد دگر بار

سبا را تا سلیمانش تو باشی

۵

در آن مجلس شکر ریزد به خروار

که طوطی سخن دانش تو باشی

۶

مرا ابن احسام این مرتبت بس

که جانانش تو و جانش تو باشی

۷

سزد گر بر همه خوبان کند ناز

بتی کالحق غزلخوانش تو باشی

تصاویر و صوت

دیوان محمد بن حسام خوسفی به کوشش احمد احمدی بیرجندی و محمدتقی سالک - محمدبن حسام خوسفی - تصویر ۴۳۲

نظرات