ابن حسام خوسفی

ابن حسام خوسفی

غزل شمارهٔ ۱۷۸

۱

کدام زهد و چه تقوی که خالی از خللی

نکرده ام من مسکین به عمر خود عملی

۲

عجب مدار ز لخشیدنم به حشر که من

نرفته ام قدمی بر بساط بی زللی

۳

نَشُسته ام به همه عمر بر خلاف هوی

سواد خال خجالت ز چهره املی

۴

به گرد موکب چابک رکاب ره نرسد

عنان به دست هوی داده ای چو من کِسِلی

۵

نظر چگونه فتد بر تجلِّیات جلال

چو در مباصره باشد بهر طرف سبلی

۶

عروس حسن عمل زینت آن زمان یابد

که هم ز کسوت تقوی درو کشی حللی

۷

عنایت ار نبود دستگیر ابن حسام

چگونه راه رود پای بسته در وحلی

تصاویر و صوت

نظرات