ابن حسام خوسفی

ابن حسام خوسفی

غزل شمارهٔ ۱۹

۱

حقّا که به حسن تو ملک نیست

گفتم به یقین و هیچ شک نیست

۲

شوری ز لب تو در جهان است

کامروز لبی بدان نمک نیست

۳

در خون و رگ من است مهرت

بی مهر تو هیچ خون و رگ نیست

۴

چشمان تو قلب دل شکستند

رو غمزه که حاجت کمک نیست

۵

بی خط و سجل تو را غلامم

حاجت به قباله و به صکّ نیست

۶

در گردن من که گردن من

او را ز غلامی تو فک نیست

۷

چون ابن حسام مبتلایی

در زیر کبودی فلک نیست

تصاویر و صوت

دیوان محمد بن حسام خوسفی به کوشش احمد احمدی بیرجندی و محمدتقی سالک - محمدبن حسام خوسفی - تصویر ۳۷۴
احمد گلندی :

نظرات