
ابن حسام خوسفی
غزل شمارهٔ ۲۱
۱
هر جفایی که ممکن است ازوست
من تحمل کنم ولی نه نکوست
۲
گر دلم میل جانب او کرد
میل دلها همه به جانب اوست
۳
بوی زلف تو همدم بادست
که نسیم بهار غالیهبوست
۴
روی کردی به سوی گل زان روی
گل ز شادی نگنجد اندر پوست
۵
خجل از قد و عارض تو به باغ
سرو آزاد و لاله خودروست
۶
در خم زلف همچو چوگانت
دل مسکین شکسته همچون گوست
۷
با جفا نیک خو کن ابن حسام
چاره این است کان صنم بدخوست
تصاویر و صوت

نظرات