
ابن حسام خوسفی
غزل شمارهٔ ۲۲
۱
سنبل تر دمیده بر گل دوست
بوی گل میدمد ز سنبل دوست
۲
باد عنبر شمیم میگذرد
یافت بویی مگر ز کاکل دوست
۳
هر تجمل که هست در خورشید
ذره ای نیست با تجمل دوست
۴
به جفا از درش نخواهد رفت
دوستان را بود تحمّل دوست
۵
هر کسی راه توشهای بردند
ما برفتیم بر توکل دوست
۶
قصهٔ زلف او دراز مکش
که درازست خود تطاول دوست
۷
این رساله ز شعر ابن حسام
یاد میدار از ترسل دوست
تصاویر و صوت

نظرات
محمد ملکشاهی
پاسخ: با تشکر اضافه شد. ضمنا «دمید» در بیت اپل مطابق قرائت جنابعالی با «دمیده» جایگزین شد.