ابن حسام خوسفی

ابن حسام خوسفی

غزل شمارهٔ ۲۳

۱

دلم فریفتهٔ آن شمایل عربی‌ست

که شکل و شیوه او را هزار بوالعجبی‌ست

۲

خیال لعل لبش در درون سینه من

چو باده در دل پر خون شیشهٔ حلبی‌ست

۳

بکشت فتنهٔ چشمش مرا و می‌بینم

که همچنان نظرش سوی من به بولعجبی‌ست

۴

مرید پیر مغانم که شیخ هر قومی

میان قوم چو اندر میان فرقه نبی‌ست

۵

مخار پای دل رهروان به خار جفا

که این طریقهٔ بد راه و رسم بولهبی‌ست

۶

مرو ز راه ادب تا بلندبخت شوی

که شوربختی مردم ز راه کم‌ادبی‌ست

۷

کجاست بانی قصر ارم که ترکیبش

به قصر شاه کنون خشت شرفهٔ طنبی‌ست

۸

ز جام لم یزلی جرعه‌ای به من دادند

مگوی مستی من ذوق بادهٔ عنبی‌ست

۹

مکن ز گردش دوران شکایت ابن حسام

که عادت فلک دون‌پرست منقلبی‌ست

۱۰

برو به آب قناعت بشوی دست طمع

که بیش حرمت مردم ز فرط کم‌طلبی‌ست

تصاویر و صوت

محمد ملکشاهی :

نظرات

user_image
محمد ملکشاهی
۱۳۹۵/۰۴/۰۶ - ۰۵:۴۸:۰۱
سلامضمن تشکر از زحمات جناب محمدی عزیز....در بیت دوم مصرع دوم مصحح اشتباهن به جای باده نوشتن باد تصحیح بفرماییدبا تشکر
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.