
ابن حسام خوسفی
غزل شمارهٔ ۲۴
۱
مرا درد تو دایم هم نشین است
غمت پیوسته با جانم قرین است
۲
هوس دارم که در پای تو میرم
تمنای من از دولت همین است
۳
نظر بر پسته تنگ تو دارم
که چشم من به غایت خرده بین است
۴
عذار از دود آه من نگهدار
که آه سوزناکم آتشین است
۵
خیالت بر سواد دیده من
انیس مردم دریا نشین است
۶
نهفته گوشه چشمی به ما کن
که هر گوشه رقیبی در کمین است
۷
سر ابن حسام و خاک کویت
که لطفش خوشتر از ماء معین است
نظرات