ابن حسام خوسفی

ابن حسام خوسفی

غزل شمارهٔ ۳۲

۱

خیال ابرویت ار سجده می کنم پیوست

خیال کج نرود طین سر خیال پرست

۲

نظر به چشم تو گفتم مگر نظر دارم

خیال چشم تو بر گوشه نظر بنشست

۳

سواد خامه پرگار گردش قمری

چو خورده دهنت نقطه خیال نبست

۴

گرفت غالیه گون سنبل تو دامن گل

کشید زلف تو مه را چو ماهی اندر شست

۵

کدام جان که ز داغ محبت تو نسوخت

کدام دل که به درد جراحت تو نخست

۶

به ناز اگز بنشینی چو گل به پهلوی سرو

بود هر آینه در جنب اعتدال تو پست

۷

ز دست رفتم و هیچم ز دست بر نامد

ز دست رفته خود را چرا نگیری دست

۸

چو دست ها همه در دامن عنایت اوست

بدار دست ملامت ز دامن من مست

۹

کنون که نرگس مخمور جام زر برداشت

بیار باده که ابن حسام توبه شکست

تصاویر و صوت

دیوان محمد بن حسام خوسفی به کوشش احمد احمدی بیرجندی و محمدتقی سالک - محمدبن حسام خوسفی - تصویر ۳۸۱

نظرات

user_image
محمد ملکشاهی
۱۳۹۵/۰۶/۰۴ - ۱۳:۳۲:۰۳
سلام مصرع دوم زین سر خیال پرستبا تشکر