ابن حسام خوسفی

ابن حسام خوسفی

غزل شمارهٔ ۳۹

۱

دیدم نبشته از قلم مشکبار دوست

خطی سیه چو سنبل تر بر غذار دوست

۲

بر صفحه حریر کشیده به مشک ناب

حرفی ز نوک خامه عنبر نگار دوست

۳

صد جان من فدای تو پیک خجسته پی

کآورده ای به من خبری از دیار دوست

۴

خوش باد وقت باد سحرگه که دم به دم

مشکین کند مشام ز بوی نثار دوست

۵

چشم رمد رسیده من روشنی گرفت

زان توتیا که می رسد از رهگذار دوست

۶

روی نیاز ما و در بی نیاز دوست

چشم امید ما و نثار غبار دوست

۷

بلبل به انتظار که هنگام گل رسد

ابن حسام دلشده در انتظار دوست

تصاویر و صوت

نظرات