ابن حسام خوسفی

ابن حسام خوسفی

غزل شمارهٔ ۴۴

۱

خرم دل آن کس که به غم های تو شاد است

الّا غم رخسار تو غم ها همه باد است

۲

بگشا گره از ابروی مشکین که ببینند

کاندر خم ابروی تو پیوسته گشاد است

۳

در طلعت تو صنع الهی بتوان دید

گویی مگر آیینه سکندر به تو داده‌ست

۴

چندین ارنی گوی به اطوار دوانند

عکسی مگر از روی تو به کوه فتاده‌ست

۵

بگذر به چمن چون گل سیراب و نظر کن

در غنچه که از شرم تو بُرقع نگشاده‌ست

۶

از سرو سرافراز بنه سرکشی از سر

کاین باغچه را سرو بسی همچو تو یاد است

۷

شوخی مکن و چهره میفروز که در خاک

بس چهره شاهان منوچهر نژاد است

۸

هر لاله که بر دشت نمودار کلاهی است

تاج سر جمشید و فریدون و قباد است

۹

چون ابن حسام از دو جهان قطع نظر به

آنرا که سر کوی تو میعاد و معاد است

تصاویر و صوت

دیوان محمد بن حسام خوسفی به کوشش احمد احمدی بیرجندی و محمدتقی سالک - محمدبن حسام خوسفی - تصویر ۳۸۹

نظرات