
ابن حسام خوسفی
غزل شمارهٔ ۵
۱
ای کعبهٔ جان خاک سر کوی تو ما را
محراب دل اندر خم ابروی تو ما را
۲
هر بار که پای از سر کوی تو کشم باز
پابست کند باز سر موی تو ما را
۳
در راه تو خون دل عشاق سبیل است
گو چشم تو خون ریز به یرغوی تو ما را
۴
جز نقش تو در دیده خیالی که در آید
از سر ببرد نرگس جادوی تو ما را
۵
در مملکت حسن ز هر وجه که خوب است
در چشم نیاید به جز از روی تو ما را
۶
زان روی که از سلسله اهل جنونیم
زنجیر کند حلقه گیسوی تو ما را
۷
افتاده چشم سیهت ابن حسام است
زان روز که افتاده نظر سوی تو ما را
تصاویر و صوت

نظرات