
ابن حسام خوسفی
غزل شمارهٔ ۵۴
۱
مرا زمانه زخاک درت جدا مکناد
رقیب را به سر کویت آشنا مکناد
۲
به غیر دیده ی پاک بلند منظر من
کسی نظاره ی آن سرو گل قبا مکناد
۳
به بوی زلف تو مشک خطا همی جستم
دگر مشام من اندیشه ی خطا مکناد
۴
طواف بر سر کوی تو می کنم به صفا
کسی زیارت این کعبه بی صفا مکناد
۵
کنم به گوشه ی ابروت سجده ی اخلاص
که هیچ گوشه نشین طاعت ریا مکناد
۶
وصال عاشق اگر بی بلا نخواهد بود
غمت حواله ی این دل به جز بلا مکناد
۷
که گفت خانه ی دل کردم از غمت خالی
نکرده ام نکنم هرگز این خدا مکناد
۸
به روز حشر که از خاک تیره برخیرم
دلم به غیر تو چشم نظاره وا مکناد
۹
مراد ابن حسام از لبت چوناکامی است
خدای کام دلش بی لبت روا مکناد
تصاویر و صوت

نظرات
علیرضا علیزاده شاد