
ابن حسام خوسفی
غزل شمارهٔ ۶۰
۱
ان را که مهر روی تو در دل نیافتند
او را به هیچ واسطه مقبل نیافتند
۲
حجاج ره به کعبه ی اهل صفا نبرد
تا در حریم کوی تو منزل نیافتند
۳
عطرنسیم کوی توکان همدم صباست
درچین طرّه های شمایل نیافتند
۴
آنکو نه خاک درگه جانان به جان خرید
او را به هیچ باب معامل نیافتند
۵
گنجینه ی رموز محبت که عشق اوست
درسینه ای طلب که درو غل نیافتند
۶
اهل روش که سالک اطوار عزتند
جز عکس روی دوست مقابل نیافتند
۷
دست امید ابن حسام شکسته دل
درگردن مراد حمایل نیافتند
نظرات