
ابن حسام خوسفی
غزل شمارهٔ ۶۸
۱
مرا هوای تو هرگز زسر به در نرود
خیال چشم سیاه تو از نظر نرود
۲
سرم به پای مزن گر بر آستانهٔ تست
که گر سرم برود عشق تو ز سرنرود
۳
به باغ اگر دگران میل و جانبی دارند
مرا زکوی تو دل جانب دگر نرود
۴
سزد که با خط مشکین و قدوخدّ ولبت
حدیث سنبل و سروگل و شکر نرود
۵
مرا زدرد تو تا از جگر نشان باشد
نشان داغ تو از گوه ی جگر نرود
۶
شرار سینه نماند اثر زهستی من
گر آب دیده ز دنباله بر اثر نرود
۷
ز نالهٔ سحری لب مبند ابن حسام
که کار بی مدد نالهٔ سحر نرود
تصاویر و صوت

نظرات