
ابن حسام خوسفی
غزل شمارهٔ ۷۴
۱
عارض تو چون خط سیاه برآرد
دایره ی مشک گرد ماه برآرد
۲
یوسف دل شد اسیر چاه زنخدان
هم رسن زلف تو زچاه برآرد
۳
از نفس گرم من عذار بپوشان
کاینه زنگ از غبار آه برآرد
۴
درخم ابروت جان به سجده فرورفت
سرزقیامت ز سجده گاه برآرد
۵
از سر خاکم گیاه مهر تو روید
چون گلم از تربتم گیاه برآرد
۶
ابن حسام از تطاول سر زلفت
دست تظلّم به پادشاه برآرد
۷
داد دل من ز دست غمزه ی شوخت
گر ندهی دست دادخواه برآرد
نظرات