
ابن حسام خوسفی
غزل شمارهٔ ۸۰
۱
مژده ای دل مر ترا کآرامش جان میرسد
خَه خَه ای جان زنده شو چون بوی جانان میرسد
۲
بَخ بَخ ای آدم ترا کایّام ناکامی گذشت
کز یزید خوشخبر پیغام رضوان میرسد
۳
سر برآر ای ساکن بیتالحزن تا بشنوی
بوی پیراهن که از یوسف به کنعان میرسد
۴
ای صبا فرّاشی فرش سبا کن دم به دم
خاصه چون هدهد به درگاه سلیمان میرسد
۵
تازه باش ای گلبن شادی ز باغ مردمی
خوش برآ کآوازهٔ مرغ خوشالحان میرسد
۶
سرو دلجویی چمن از قد خود چندین مناز
سرکشی از سر بنه سرو خرامان میرسد
۷
گشت روشن مطلع صبح امید ابنحسام
ظلمت شب میرود خورشید تابان میرسد
تصاویر و صوت

نظرات