ابن حسام خوسفی

ابن حسام خوسفی

غزل شمارهٔ ۸۴

۱

خطت مشکست و خالت عتبر تر

جهان را کرده ای پر مشک و عنبر

۲

رخ ولبت را مپوش از دردمندان

زمعلولان که پوشد گل به شکر؟

۳

قد سرو و لبت در روضه ی جان

نشان طوبی است و آب کوثر

۴

رخت آیینه ی صنع الهی است

تعالی شانه الله الکبر

۵

ز ابرویت که آن مشکین خیالیست

هلالی بسته ای بر ماه انور

۶

برت گفتم کشم یک شب در آغوش

به خنده گفت ناید سرو در بر

۷

مرا پیوسته هست از آرزویت

خیالی کج چو ابروی تو در سر

۸

ببر آب و لطافت سرو و گل را

چو سرو ناز بر گلزار بگذر

۹

درتو اهل دولت را مآب است

سر ابن حسام و خاک آن در

تصاویر و صوت

نظرات