ابن حسام خوسفی

ابن حسام خوسفی

غزل شمارهٔ ۹۸

۱

صبا نشان غبار دیار یار بپرس

دوای چشم ضرر دیده زان غبار بپرس

۲

هزار بار گر از یار بر دلم بیش است

به جان یار که او را هزار یار بپرس

۳

ز زلف دوست که مجموع او پریشانیست

حکایت من آشفته روزگار بپرس

۴

حدیث دیده ی بی خواب من ز درد فراق

از آن دو نرگس خوش خواب پر خمار بپرس

۵

مرا که زار شدم ز آرزوی دیدن دوست

تن نزار مرا بین و زار زار بپرس

۶

بر آن قرار که دادی مرا به پرسیدن

تلطفی کن و روزی بر آن قرار بپرس

۷

علاج درد دل مستمند ابن حسام

از آن مفرح یاقوت آبدار بپرس

تصاویر و صوت

دیوان محمد بن حسام خوسفی به کوشش احمد احمدی بیرجندی و محمدتقی سالک - محمدبن حسام خوسفی - تصویر ۴۰۵

نظرات