ابن یمین

ابن یمین

شمارهٔ ٢٨ - وله در تهنیت عید روزه

۱

شهریارا ماه روزه بر تو میمون باد و هست

همچو عیدت روزها یکسر همایون باد و هست

۲

تاج ملک و دین علی کز صبغه الله تا ابد

بخت روز افزونت را رخساره گلگون باد و هست

۳

نو عروس ملک را همچون تو دامادی نخاست

جای آن داری بگویم بر تو مفتون باد و هست

۴

خاک پایت کز شرف تاج سرشاهان بود

چون گل از خون دل اعدات معجون باد و هست

۵

چون شنید از باغ ملکت بد کنش بوی بهی

چون انارش دل زغم پر قطره خون باد و هست

۶

هر سعادت کان ازین پس بود و باشد تا ابد

از برای نظم کارت یکسر اکنون باد و هست

۷

از فروغ گوهر شهوار تاج خسرویت

چشم حاسد چو نصدف پر در مکنون باد و هست

۸

فتنه را دایم ز شربتخانه انصاف تو

پرورش از شیره خشخاش و افیون باد و هست

۹

در جهان از لطف ایزد هیچ چیزت نیست کم

وز همه چیزیکه باشد عمرت افزون باد و هست

۱۰

از گزند روزگار پیر بخت نو جوانت

دایم اندر عصمت دارای بیچون باد و هست

۱۱

تا نباشد کار گردون را سر و پائی پدید

کار خصمت بی سر و پا همچو گردون باد و هست

۱۲

تا بود سیماب و گوگرد ابتدای زر و سیم

دشمنت چو نسیم و زر در خاک مدفون باد و هست

۱۳

تا کند از جان نثار حضرت میمون تو

با یسار ابن یمین از در موزون باد و هست

۱۴

عمرت اندر کامرانی کم مباد از عمر نوح

مالت افزون تر بسی از مال قارون باد و هست

تصاویر و صوت

نظرات