ابن یمین

ابن یمین

شمارهٔ ۱۰۶

۱

تا سنبل تر بر سمنت جلوه گری کرد

بس غالیه سائی که نسیم سحری کرد

۲

در معرض بالای بلندت بسوی سرو

هر کس که نظر کرد ز کوته نظری کرد

۳

زد با دهنت غنچه ز خود لاف و از اینروی

در پیش ریاحینش صبا پرده دری کرد

۴

ایدل مرو اندر پی آن ترک پریوش

کایام بغم مدت عمرم سپری کرد

۵

دیوانگیی باشد اگر مردم عاقل

گویند که سر در سر سودای پری کرد

۶

واجب بود آواره شدن از وطن خویش

آنرا که طلبکاری یاری سفری کرد

۷

شد شهره بشیرین سخنی ابن یمین زان

کش طوطی جانرا لب لعلت شکری کرد

تصاویر و صوت

نظرات