
ابن یمین
شمارهٔ ۱۰۹
۱
جز رخ یار من بهار که دید
چون قدش سرو جویبار که دید
۲
چشمه آب خضر جز دهنش
معدن در شاهوار که دید
۳
طرب افزای تر ز یاقوتش
باده لعل خوشگوار که دید
۴
غیر دردانه بر بناگوشش
ماهرا زهره گوشوار که دید
۵
شاخ سنبل بلطف طره او
کشته بر چین لاله زار که دید
۶
چون من از عاشقانش گرم روی
گر چه هستند صد هزار که دید
۷
دستش از پا فکند ابن یمین
دست کس را چنین نگار که دید
نظرات