ابن یمین

ابن یمین

شمارهٔ ۱۱

۱

زلف مشکین تو سرمایه سوداست مرا

لعل شیرین تو شور دل شیداست مرا

۲

بی تو با خود نیم ای دوست ولیکن چه کنم

هست دشمن ز پس و پیش و چپ و راست مرا

۳

دست من کوته و بالای تو سرویست بلند

کی رسد دست بدو این چه تمناست مرا

۴

سرو آزاد ترا بنده شدم از دل پاک

لیک گفتن سخن راست چه یار است مرا

۵

تا چه حالست مرا با تو که در دیده و دل

خال مشکینت سوادست و سویداست مرا

۶

صفت رسته دندانت به صد لطف کنم

خود سخن در صفتش لؤلؤ لالاست مرا

۷

شد روان صرف به بازار غمت عمر و نشد

در سر از عشق تو بنگر که چه سوداست مرا

۸

جان و دل بودی و گفت ابن یمین بهر دلت

کین ستم بر همه تن هاست نه تنهاست مرا

۹

از دلم خود اثری نیست ولی صورت جان

در رخ آینه سیمای تو پیداست مرا

تصاویر و صوت

دیوان اشعار ابن یمین فریومدی (از روی نسخه قدیمی مورخ به سنه ۹۲۱ هجری قمری) - ابن یمین فریومدی - تصویر ۲۵۱

نظرات