ابن یمین

ابن یمین

شمارهٔ ۱۱۰

۱

جانا ز لبت ما را گر کام نخواهد بود

از ما بجهان باقی جز نام نخواهد بود

۲

شادی وصالت را اغیار نمی بیند

گوئی غم هجرانرا انجام نخواهد بود

۳

با طوطی جان گفتم گرد شکرش کم گرد

کان سلسله مشکین جز دام نخواهد بود

۴

آرام نمیگیرد بر روی تو زلف آری

کس را بِه‌بَرِ آتش آرام نخواهد بود

۵

ما را شِکَری باید از پسته خندانت

گیرم که سلامی نه دشنام نخواهد بود

۶

هست ابن یمین از تو خشنود بدشنامی

از تو طمعش زین بیش اکرام نخواهد بود

تصاویر و صوت

نظرات