
ابن یمین
شمارهٔ ۱۴۳
۱
نرگس مست تو این فتنه که بنیاد نهاد
دل و دین را همه بر آتش و بر باد نهاد
۲
حبذا باد بهاری که ز روی و مویت
بر گل تازه و تر طره شمشاد نهاد
۳
بنده قد تو شد سرو سهی از دل پاک
گر چه ز آغاز جهان نام خود آزاد نهاد
۴
عاشقم کردی و گفتی که نکردم هیهات
شور شیرین که چنین در دل فرهاد نهاد
۵
من بخود سوخته او نشدم سوخت مرا
آنکه در سینه سیمین دل فولاد نهاد
۶
خوردن خون جگر سوختگان فرض شناخت
آنکه چشم سیهش سنت بیداد نهاد
۷
گفت هست ابن یمین در طلبم بی غم عشق
تهمتی بر من ازینسان ز دل شاد نهاد
تصاویر و صوت

نظرات