ابن یمین

ابن یمین

شمارهٔ ۱۴۹

۱

هر که را در سر هوای چون تو دلداری بود

جان فدا کردن درین ره کمترین کاری بود

۲

گر رود سر در سر سودای وصلت باک نیست

زین زیانها اندرین بازار بسیاری بود

۳

دیدن روی تو میخواهد دلم ای کاشکی

طاقت نور تجلی توأش باری بود

۴

با تو چون پیوستم از دنیا بریدم بهر آنک

زشت باشد گر بزیر خرقه زناری بود

۵

چون دل دیوانه را زنجیر زلفت بند کرد

عاقل ار پندش دهد بیهوده گفتاری بود

۶

گر ببینم شمع رویش جان دهم پروانه وار

کمتر از پروانه بودن کمترین کاری بود

۷

جان فشانی باید از ابن یمین آموختن

هر کرا در سر هوای چون تو دلداری بود

تصاویر و صوت

دیوان اشعار ابن یمین فریومدی (از روی نسخه قدیمی مورخ به سنه ۹۲۱ هجری قمری) - ابن یمین فریومدی - تصویر ۳۱۲

نظرات