ابن یمین

ابن یمین

شمارهٔ ۱۵۵

۱

ای برده نرد حسن ز خوبان روزگار

قدت براستی چو سهی سرو جویبار

۲

الحق بسان نقش زیاد آن دهان تو

موهوم نقطه ایست به پنهان نه آشکار

۳

داریم دل بدست خط و زلف و خال تو

از دست هر سه تا چه کشد این دل فکار

۴

باده هزار دشمن اگر دوست با منست

دارم مصاف و روی نپیچم ز کار زار

۵

عشقت چو در سراچه دل خانه گیر شد

زین پس برون شود خرد از وی باضطرار

۶

گر سرو بیش قد تو سر میکشد مرنج

عقل طویل را نبود هیچ اعتبار

۷

منصوبه هوای تو ابن یمین چو باخت

در ششدر غمت دلش افتاد مهره وار

تصاویر و صوت

نظرات