
ابن یمین
شمارهٔ ۱۵۷
۱
باد بهاری وزید از طرف جویبار
بر سر میخوارگان کرد بدامن نثار
۲
از بن شاخ سمن بیضه کافور ناب
وز سر سرو سهی نافه مشک تتار
۳
بهر صبوحی زنان قمری مقری صفت
کرد ندا صبحدم بر سر بید و چنار
۴
کایدل اگر آگهی چون گل خیری شکفت
پای ز گلشن مکش دست ز ساغر مدار
۵
باد در آمد بدشت لاله بر آمد بکوه
هر که شد آگه ازین هر دو بفصل بهار
۶
گفت که عیسی بلطف دم بجهان در دمید
و آتش موسی بتافت از طرف کوهسار
۷
فصل بهار ار بود طبع هوا معتدل
پس بچمن از چه روی نوع دگر گشت کار
۸
غمزه نرگس چرا یافت ز صفرا اثر
طره سنبل چرا ساخت ز سودا شعار
۹
ابن یمین صبحدم باده گلگون بکف
شد بتماشای گل با صنم گلعذار
۱۰
از سر گلبن شنید غلغل بلبل که گفت
عیش و طرب کن که نیست خوشتر از این روزگار
تصاویر و صوت

نظرات