
ابن یمین
شمارهٔ ۱۶۳
۱
کوکبه گل رسید ای صنم گلعذار
جام طرب وقت گل بی می گلگون مدار
۲
عیش صبوح آرزو میکندم مدتیست
با چو تو شیرین لبی خاصه بوقت بهار
۳
چون ز می حسن تو مست خرابند خلق
از چه سبب نرگست می نرهد از خمار
۴
بر ره دیوانگی نعره زنان شد دلم
تا تو بهم بر زدی سلسله مشکبار
۵
درد دل ریش را من ز که جویم دوا
هم تو قراریش ده چون ز تو شد بیقرار
۶
من ز لبت بوسه ئی خواهم و خواهی تو جان
زود بگیر و بیار تا کی ازین انتظار
۷
دوش نسیم صبا ز ابن یمین یک غزل
تازه چو سلک گهر برد بنزدیک یار
۸
گفت که در گوش گیر اینسخن دلپذیر
تا بودت گوشوار از گهر شاهوار
نظرات