
ابن یمین
شمارهٔ ۱۷
۱
بر گل سیراب او بین سنبلی پر پیچ و تاب
شام اگر هرگز ندیدی صبح صادق را نقاب
۲
گرد مشک سوده بر کافور می بیزد بلطف
تا بیکجا می نماید سایه را با آفتاب
۳
سبزه خطش بگرد پسته شکر فشان
همچو عکس شهپر طوطی است برگلگون شراب
۴
مردم چشمم ز عکس روی چون گلنار تو
همچو نیلوفر سپر میافکند بر روی آب
۵
هر رگی چون ارغنونم ناله دیگر کند
گوشمال از بس که مییابم ز چنگش چون رباب
۶
هم توان از وعده وصلش امیدی داشتن
گر کسی خوردست هرگز آبحیوان از سر آب
۷
یک شبی مست خراب از شام تا وقت سحر
در بر خود دیده ام آنماه را اما بخواب
۸
ناله ابن یمین از ترکتاز چشم اوست
از چه معنی میرود هندوی زلف او بتاب
تصاویر و صوت

نظرات