ابن یمین

ابن یمین

شمارهٔ ۱۷۲

۱

صبر دل آورد روی از عشق جانان در گریز

جان هم از تن دارد از بیداد او سر در گریز

۲

ای دل دیوانه افتادی به بند زلف او

صد رهت گفت از آن آشوب و شور و شر گریز

۳

هر کرا با خصم بالا دست کاری اوفتاد

گر ندارد تاب کوشش باشدش بهتر گریز

۴

جان من از وصل جانان بود با من آشنا

اینزمان بیگانه شد از هجر و کرد از سر گریز

۵

بر نگیرم سر ز پایش گر شود چون خاک پست

من ز بیم سر نجویم هرگز از دلبر گریز

۶

چون ز اشک و چهره با من دید سیم و زر گریخت

کس نجوید غیر او هرگز ز سیم و زر گریز

۷

کام دل در عشقش از کام نهنگ ار ممکن است

در نهد ابن یمین تا ناورد سر در گریز

تصاویر و صوت

دیوان اشعار ابن یمین فریومدی (از روی نسخه قدیمی مورخ به سنه ۹۲۱ هجری قمری) - ابن یمین فریومدی - تصویر ۳۲۱

نظرات