
ابن یمین
شمارهٔ ۱۹۴
۱
ای بخوبی عارضت ماه چکل
مه چه باشد آفتاب از تو خجل
۲
رسته دندانت در چشم منست
قطره های اشک از آن شد متصل
۳
دفع نتوان کرد عشقت را بعقل
هیچکس خورشید ننداید بگل
۴
روز محشر کس نپرداز بکس
من در آنساعت بحسنت مشتغل
۵
جز هوای وصل آن دلبر مخواه
ایدل ار خواهی هوای معتدل
۶
خیز چون ابن یمین پروانه وار
آتش شوقت چو گردد مشتعل
۷
در پی دلدار دست از دل بدار
وصل جانان جوی دست از جان گسل
نظرات