ابن یمین

ابن یمین

شمارهٔ ۲۱۲

۱

زلف مشکین تو بر طرف بنا گوش چو میم

هست چون بر سمن از سنبل تر حلقه جیم

۲

من بجز جوهر فرد تو که نامش دهن است

درج یاقوت ندیدم صدف در یتیم

۳

در جهان نیست کسی را بجز از نرگس مست

نسخه غمزه جادوی تو آن نیز سقیم

۴

تا چه فرخنده وجودی که چو موجود شدی

ما در دهر شد از مثل تو فرزند عقیم

۵

ز آن حلاوت که لب لعل شکر بار تر است

نبود بهره جز آنرا که بود ذوق سلیم

۶

ای نسیم سر زلفت دم جانبخش مسیح

وی بنا گوش چو سیمت ید بیضای کلیم

۷

تا اشارات غم عشق تو بربود دلم

هست قانون فلک راست چو تقویم قدیم

۸

چون ز خاک سر کوی تو صفا بینم و بس

چه کنم روی به مروه چه کنم رکن حطیم

۹

زنده گردد بنوی بار دگر ابن یمین

گر به خاکش گذرد ز آن دم جان بخش نسیم

تصاویر و صوت

نظرات