ابن یمین

ابن یمین

شمارهٔ ۲۲۴

۱

ای روی دلربای تو باغ و بهار حسن

وی خط مشکبار تو نقش و نگار حسن

۲

در باغ حسن تا گل خود روی تو شکفت

از دل برون نمیرودم خار خار حسن

۳

در کارگاه صنع که تعیین کارها

کردند و شد حواله بروی تو کار حسن

۴

هستند بیقرار چو زلف تو عالمی

تا دیده دید در خم زلفت قرار حسن

۵

گر ماه عارضت بگشاید ز رخ نقاب

دیار کس نشان ندهد در دیار حسن

۶

یوسف برفت و حسن ازین کهنه دیر برد

تو آمدی و شد ز تو نو روزگار حسن

۷

ابن یمین و چشم تو هرگز نمیشوند

خالی دمی ز مستی عشق و خمار حسن

تصاویر و صوت

نظرات