ابن یمین

ابن یمین

شمارهٔ ۲۳۲

۱

بر بیاض مه سواد خط عنبر ساش بین

برگل سوری طراز سنبل رعناش بین

۲

خسرو ملک ملاحت آن بت شیرین لبست

بر سر منشور حسن ابروی چون طغراش بین

۳

کج نظر گر نیستی بگشای چشم دور بین

کسوت لطف الهی راست بر بالاش بین

۴

ایدل از تلخی جور او مکن ابرو ترش

چون الف اندر میان جان شیرین جاش بین

۵

ور ندیدی شاخ سنبل سر فشان در پای سرو

قد چون سرو روان و زلف سر تا پاش بین

۶

خضر را خواهی که بینی بر لب آبحیات

شهپر طوطی بگرد شکر گویاش بین

۷

ایکه پندم میدهی یکره بکویش بر گذر

تا مرا معذور داری خنده زیباش بین

۸

گفتمش جانرا ببوسی با تو سودا میکنم

خنده زد بر من بطعنه گفت آن سوداش بین

۹

میخورد خون دل ابن یمین میگون لبش

ور ز من باور نداری سرخی لبهاش بین

تصاویر و صوت

نظرات