ابن یمین

ابن یمین

شمارهٔ ۲۴۰

۱

شکر میریزد از پسته نگارم در سخن گفتن

نباشد هیچ طوطی را ازین خوشتر سخن گفتن

۲

ز یاد رسته دندان همچون در شهوارش

مرا گوهر فشان گردد زبان اندر سخن گفتن

۳

بدور اختر چشمش کزو شد چشم جان روشن

نباشد عقل را لایق زماه و خور سخن گفتن

۴

ز آه سرد و اشک گرم خشک و تر بود دایم

لب و چشمم ولی نتوان ز خشک و تر سخن گفتن

۵

اگر چه عشق او بربود خواب و خور ز من لیکن

نباشد لایق عاشق ز خواب و خور سخن گفتن

۶

نسیم صبح را گفتم بگو رمزی ز من با او

که با او جز تو نتواند کسی دیگر سخن گفتن

۷

بگفت ابن یمین خشک آر و بگذر زین حدیث تر

که با آن سیمبر نتوان بجز از زر سخن گفتن

تصاویر و صوت

دیوان اشعار ابن یمین فریومدی (از روی نسخه قدیمی مورخ به سنه ۹۲۱ هجری قمری) - ابن یمین فریومدی - تصویر ۳۴۴

نظرات