
ابن یمین
شمارهٔ ۲۴۷
۱
یا رب رخ دلدارست یا ماه تمامست این
طوطی شکر افشان شد یا ذوق کلامست این
۲
خالش نگر و زلفش از بهر شکار دل
از مشک سیه دانه و ز غالیه دامست این
۳
در دایره خطش سطح مه تابان بین
از صبح دوم نوری در ظلمت شامست این
۴
گر راست همی پرسی کو چون قد او سروی
بر جای نماندست این طاوس خرامست این
۵
دل مست غم عشقش از بزم الست آمد
دیگر مدهیدش می زیرا که خرابست این
۶
در عشق تو مشتاقان پختند بسی سودا
اما نکند سودی چون نزد تو خامست این
۷
سر ابن یمین بر تن بهر قدمت دارد
از گردن این مفلس بردار که وامست این
نظرات