
ابن یمین
شمارهٔ ۲۵۲
۱
ای ماه آسمان لطافت جمال تو
ترسم همیشه بر تو ز عین الکمال تو
۲
همچون سواد چشم و سوید ای دل مرا
نور و سرور دیده و دل داد خال تو
۳
از بسکه با تو راست دلم گر چه کج بود
محراب سازم ابروی همچون هلال تو
۴
جان و جهان ز بهر وصال تو بایدم
چه جان و چه جهان چو نباشد وصال تو
۵
روزی مرا برابر سالی بشب رسد
در آرزوی طلعت فرخنده فال تو
۶
وقت زوال اگر چه بلندست آفتاب
ای آفتاب حسن مبادا زوال تو
۷
ابن یمین بطره و خال معنبرش
میده نشان آنکه بپرسد ز حال تو
نظرات