ابن یمین

ابن یمین

شمارهٔ ۲۷۹

۱

آنچه با من میکند از دوستی سیمین تنی

دشمنم نپسندد آنحالت بجای چون منی

۲

هر مژه در چشم من خاریست بی برگ گلش

طالع من بین که خاری یافتم در گلشنی

۳

داردش در خرمن مه خوشه پروین نظام

خوشه ئی از من همی دارد دریغ از خرمنی

۴

گر شبی بر بام او آیم ز مهر روی او

هر زمان ماهی فروزان آید از هر روزنی

۵

سنگ بر دل میزنم از فرقت آن سیمتن

هیچکس دیدست از آن سنگین دلی سیمین تنی

۶

زین دم گرمم که بر وی میدمم از سوز دل

نرم گردد آن دل سخت ار چه باشد آهنی

۷

از دل ابن یمین گر مرد و زن آگه شدی

گشت بر ابن یمین دلسوز هر مرد و زنی

تصاویر و صوت

نظرات