
ابن یمین
شمارهٔ ۳۰
۱
بحسن روی تو خورشید عالم آرانیست
بلطف رسته دندان تو ثریا نیست
۲
توئی چو سرو ولی سرو ماهرخ نبود
توئی چو ماه ولی ماه سرو بالا نیست
۳
ز جان غلام قد همچو سرو آزادت
شدم ولی سخن راست با تو یارا نیست
۴
ز دست غم بر هم گر ترا بجانب من
نظر بعین عنایت بود فاما نیست
۵
از اینطرف که منم نیست در میان میلی
میان تست اگر هست لیک پیدا نیست
۶
بزلف کافرت ایمان ندارد ابن یمین
اگر چو زلف تو شوریده وش ز سودا نیست
۷
ز چین زلف تو هر حلقه ئی بدست دلیست
عجب که مملکت زنگبار یغما نیست
نظرات